زبانحال فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در شهادت او
سایهای از مادر ما روز آخـر مانده بود استخـوانی از تن او حـداکـثر مانـده بود رازهـایی داشت با بابا ولی ناگـفته ماند چشمهای زخمیاش در پشت معجر مانده بود چل نفر نامرد اینجا یک نفر را میزدند پشت این در، در نبردی نابرابر مانده بود زیر در میسوخت و راه گریزی هم نداشت گوشهای از چادر او زیر این در مانده بود بـاز جـای شکـر دارد روز تـلخ حـادثـه از نبی تنها همین یک دانه دختر مانده بود بعد چندین ماه گـفـتم گـریهام کم میشود آه؛ اما خونِ روی بسترش، تَر مانده بود واجب این است عاشق و معشوق مثل هم شوند از یل خیبر فقط یک جسم لاغر مانده بود |